درباره تبیین ملازمه «معرفت نفس» و «معرفت رب» که در حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» بیان شده، دیدگاهها و تقریرهای گوناگونی در آثار اهل معرفت مطرح شده است. پرسش بنیادین در این باره آن است که چه ملازمه و پیوندی میان معرفت نفس و معرفت پروردگار وجود دارد؟
در آثار ابنعربی و پیروان مکتب او، به طور کلی چهار تقریر و تفسیر در بیان ملازمه این دو معرفت ذکر کردهاند: تقریر «مظهریت»، «عینیت»، «مشابهت»، «اوصاف و خصلتها».
ملاصدرا نخست برای حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» چهار تفسیر ذکر میکند، سپس سه تقریر «مشابهت»، «افتقار» و «اوصاف و خصلتها» را برای تبیین ملازمه معرفت نفس و معرفت رب برمیشمرد.
در این مقاله میان دیدگاه محیالدینبنعربی و صدرالمتألهین، مقایسهای صورت گرفته است. نخست دیدگاه هر دو اندیشمند درباره تبیین رابطه معرفت نفس و معرفت رب تشریح شده، سپس در مقایسهای، نقاط اشتراک و امتیاز هر دو دیدگاه برجسته شده است.