«نفس رحمانی» اصطلاحی کاملاً عرفانی است که بر تجلی اول، واحد و ساری حق، اطلاق میشود. در تاریخ آثار عرفانی، همواره از نفس رحمانی به عنوان حقیقتی منبسط، کلی و همهشمول یاد شده است که بر هیاکل ماهیات جاری است و باعث ظهور کثرات میگردد. حکمت متعالیه به دلیل قرابت غایتشناختی با عرفان نظری، گاه به طور غیرمستقیم و گاه بیپرده از اصطلاحات عرفا وام گرفته است؛ از جمله این معانی و واژگان، اصطلاح نفس رحمانی است که در آثار صدرالمتألهین بارها بدان اشاره شده است. ملاصدرا در موارد گوناگون، گاه از اصطلاح «نفس رحمانی» و گاه از «وجود منبسط» استفاده کرده است. گرچه در نگاه اول، وجود منبسط صدرایی همان نفس رحمانی عرفانی به نظر میرسد؛ ولی در مواردی تفاوتهایی در کاربرد و احکام ملاحظه میشود که محقق را به احصا و تحقیق در این موارد ملزم مینماید. مطالعه حقیقت نفس رحمانی، جایگاه آن در مباحث عرفانی، گستره و دیگر احکام و اوصاف آن، سپس بررسی این موارد در آثار صدرالمتألهین با لحاظ شاخص اصطلاحی «وجود منبسط»، موضوع کاوش این مقاله است.